این ترجمه ممکن است شامل تغییرات ایجادشده از تاریخ 2009-10-18 در نسخهٔ اصلی انگلیسی نباشد.
لطفا راهنمای ترجمه را برای اطلاعات بیشتر دربارهٔ نگهداری ترجمههای این مقاله ببینید.
چه چیزی درون یک نام نهفته است؟
نوشتهٔ ریچارد استالمن
برای اطلاعات بیشتر درباره این موضوع میتوانید سوالات متدوال درباره گنو/لینوکس، لینوکس و پروژه گنو و کاربران گنو که چیزی درباره گنو نشنیدهاند را مطالعه کنید.
اسامی معانی را میرسانند؛ انتخاب اسامی معنیِ آنچه میخواهیم بیان کنیم را مشخص میکنند. نامهای بیجا طرز فکری اشتباه را به مردم القا میکنند. یک گل رز هر نامی که داشته باشد بوی خوشی میدهد—اما اگر آن را خودکار بنامید، هنگامی که دیگران میخواهند با آن چیزی بنویسند ناامید خواهند شد. و اگر خودکار را ”رز“ بنامید، اشخاص متوجه نخواهند شد که مناسب چه کاری است. اگر سیستمعاملِ ما را ”لینوکس“ بنامید، خاستگاه، تاریخچه و هدفی اشتباه را خواهد رساند. اگر آن را گنو/لینوکس بنامید، اندیشهای صحیح (هر چند نه با جزئیات کامل) را خواهد رساند.
اما آیا این امر برای جامعهٔ ما اهمیتی دارد؟ آیا مهم است که مردم دربارهٔ خاستگاه، تاریخچه و هدف سیستم آگاه باشند؟ بلی—چرا که مردمی که تاریخ را فراموش کنند محکوم به تکرارش هستند. دنیای آزادی که در اطراف گنو/لینوکس توسعه یافته مستحکم نیست؛ مشکلاتی که باعث شدند تا ما گنو را توسعه دهیم کاملا برطرف نشدهاند، و تهدیدِ بازگشتشان وجود دارد.
گاهی اوقات هنگامی که توضیح میدهم چرا بهتر است سیستمعامل به جای لینوکس، گنو/لینوکس; نامیده شود، افراد اینگونه پاسخ میدهند:
شکی در این نیست که پروژهٔ گنو برای کاری که انجام داده شایستهٔ تقدیر است، آیا حقیقتا هنگامی که مردم پروژه را ستایش نمیکنند این همه هیاهو ارزش دارد؟ آیا موضوع مهم این نیست که این کار انجام شده است، و نه اینکه چه کسی آن را انجام داده است؟ آرام باش، به آنچه انجام شده افتخار کن، و نگران تمجید و ستایش نباش.
میتوانست نصیحت خوبی باشد، تنها اگر شرایط به این گونه بود—اگر کار انجام شده بود و زمان استراحت فرا رسیده بود. تنها اگر این امر صحت داشت! اما مبارزهطلبیها فراوانند، و مجالی برای تصور اینکه آینده تضمین شده است وجود ندارد. قدرت جامعهٔ ما در سرسپردگی به آزادی و همکاری است. استفاده از نام گنو/لینوکس روشی است برای اینکه افراد این اهداف را به خود یادآوری کرده و دیگران را دربارهٔ آنها مطلع کنند.
میتوان بدون فکر کردن به گنو نرمافزارِ آزادِ خوبی نوشت؛ اغلب کارهای خوب به نام لینوکس انجام گرفته است. اما ”لینوکس“ از همان زمان که ابداع شد با فلسفهای پیوند خورده است که جامعه را به سمت آزادی و همکاری سوق نمیدهد. هر چقدر که این نام بیشتر و بیشتر در تجارت به کار برده میشود، مشکلات بیشتری برای پیوند دادن آن با روح جامعه ایجاد میشود.
یکی از مبارزات بزرگ در آیندهٔ نرمافزار آزاد از آنجا آغاز شده است که شرکتهای منتشرکنندهٔ توزیعهای ”لینوکس“ تمایل دارند که نرمافزارهای غیر آزاد را به گنو/لینوکس تحت نام تسهیلات و قدرت اضافه کنند. تمامی توسعهدهندگانِ تجاریِ توزیعها این کار را انجام میدهند؛ هیچ کدام توزیعی که کاملا آزاد باشد را تولید نمیکنند. اغلب آنان بستههای غیرآزادِ موجود در توزیعهایشان را کاملا مشخص نمیکنند. حتی بسیاری از آنان نرمافزارهای غیر آزادی را توسعه داده و به سیستم خود اضافه میکنند. بعضیها به طرز ظالمانهای سیستم ”لینوکس“ را به صورت ”صدور پروانه برای هر شخص“ تبلیغ میکنند، که به اندازهٔ ویندوز مایکروسافت به کاربران آزادی میدهد.
افراد اضافه کردن نرمافزار غیر آزاد را تحت نام ”محبوبیتِ لینوکس“ توجیه میکنند—در نتیجه آزادی فدای محبوبیت میشود. گاهی مواقع آشکارا با این امر موافقت میشود. به عنوان مثال، Wired Magazine اظهار میکند که رابرت مکمیلان که ویراستار مجلهٔ لینوکس است ”احساس میکند که حرکت به سمت نرمافزار متنباز باید بیشتر با تصمیمات فنی تقویت شود، نه سیاسی.“ و مدیر اجرایی Caldera آشکارا به کاربران اصرار میکند که هدف آزادی را کنار گذاشته وبر روی ”محبوبیتِ لینوکس“ کار کنند.
اضافه کردن نرمافزار غیر آزاد به سیستم گنو/لینوکس ممکن است محبوبیت آن را افزایش دهد، اگر منظور ما از محبوبیت تعداد افرادی باشد که از گنو/لینوکس به همراه نرمافزارهای غیر آزاد استفاده میکنند. اما در عین حال، این امر به طور ضمنی جامعه را تشویق میکند تا نرمافزار غیر آزاد را به عنوان چیزی خوب قبول کنند، و هدف آزادی را فراموش کنند. هنگامی که نتوانید درون جاده بمانید سریعتر رانندگی کردن فایدهای نخواهد داشت.
هنگامی که این ”افزونههای“ غیر آزاد، کتابخانه یا ابزار برنامهنویسی باشند، میتواند یک دام برای توسعهدهندگان نرمافزار آزاد باشد. هنگامی که آنان نرمافزارِ آزادی مینویسند که به بستههای غیر آزاد وابسته است، نرمافزارشان نمیتواند جزئی از یک سیستم کاملا آزاد باشد. در گذشته Motif و Qt تعداد بسیاری از نرمافزارهای آزاد را با این روش به دام انداختند، مشکلاتی پدید آوردند که حل کردنشان سالها زمان برد. مشکلِ Motif هنوز به طور کامل حل نشده است، چرا که LessTif احتیاج به کمی برق انداختن دارد پیادهسازیِ غیر آزادِ Sun از جاوا هم اکنون تاثیری مشابه دارد: دام جاوا (یادداشتی تاریخی: در دسامبر ۲۰۰۶ Sun در میانهٔ راه انتشار پلتفرم جاوا تحت قوانین GNU GPL بود.)
اگر جامعهٔ ما همچنان در همین جهت حرکت کند، میتواند آیندهٔ گنو/لینوکس را به سمت مجموعهای از اجزاء آزاد و غیر آزاد هدایت کند. پنج سال پس از این، مطمئنا همچنان تعداد زیادی نرمافزار آزاد خواهیم داشت؛ اما اگر دقت نکنیم، این نرمافزارها بدون نرمافزارهای غیر آزادی که کاربر انتظار دارد به همراهشان باشند، غیر قابل استفاده خواهند بود. اگر چنین اتفاقی بیافتد، مبارزهٔ ما برای نرمافزار آزاد شکست خواهد خورد.
اگر انتشار جایگزینهای آزاد تنها منوط به برنامهنویسی بود، همچنان که ابزارهای توسعه افزایش مییافتند حل کردن مشکلات آینده آسانتر میشد. اما با موانعی مواجه هستیم که کار را مشکلتر میکنند: قوانینی که نرمافزار آزاد را تحریم میکنند. همینطور که انحصارِ نرمافزار رشد میکند، و قوانینی همانند DMCA برای تحریم توسعهٔ نرمافزار آزاد برای کارهای مهمی همانند تماشای یک DVD و یا گوش کردن به یک فایل RealAudio استفاده میشود، متوجه خواهیم شد که راهی برای مبارزه با قالبهای اطلاعاتیِ انحصاری و سرّی نخواهیم داشت، قالبهایی که نرمافزارهای آزادی را که میخواهند از آنها استفاده کنند، نمیپذیرند.
مواجه شدن با این مبارزهطلبیها احتیاج به تلاشهای گوناگونی دارد. اما آنچه در ورای همه چیز برای روبرو شدن با هر نوع مبارزهطلبیای نیاز داریم، به خاطر سپردن هدف آزادی و تعاون است. نمیتوانیم انتظار داشته باشیم تنها خواستن نرمافزارهای قدرتمند و قابل اعتماد به مردم انگیزهای برای تلاشهای بزرگ بدهد. به آن انگیزهای نیاز است که مردم در هنگام مبارزه برای آزادی خود و جامعهٔ خود دارند، انگیزهای که برای سالها آنان را در این مسیر نگه داشته و نگذارد تسلیم شوند.
در جامعهٔ ما این انگیزه و هدف به طور عمده از پروژهٔ گنو سرچشمه گرفته است. این ما هستیم که دربارهٔ آزادی و جامعه به عنوان چیزی که باید برایش ایستادگی کرد سخن میگوییم؛ سازمانهایی که دربارهٔ ”لینوکس“ سخن میگویند معمولا چنین چیزی را عنوان نمیکنند. مجلاتی که دربارهٔ ”لینوکس“ مینویسند معمولا سرشار از تبلیغاتی برای نرمافزارهای غیر آزاد هستند؛ شرکتها ”لینوکس“ را به همراه نرمافزارهای غیر آزاد بستهبندی میکنند؛ دیگر شرکتها ”لینوکس“ را با نرمافزارهای غیر آزاد پشتیبانی میکنند؛ گروههای کاربریِ ”لینوکس“ معمولا فروشندگان را به ارائهٔ این گونه نرمافزارها تشویق میکنند. محلی که افراد جامعهٔ ما به اندیشهٔ آزادی و انگیزهٔ مبارزه برای آن میرسند، پروژهٔ گنو است.
اما هنگامی که مردم با اینها برخورد میکنند، آیا احساس خواهند کرد که این موضوع به آنان مربوط میشود؟
اشخاصی که میدانند در حال استفاده از سیستمی هستند که توسط پروژهٔ گنو فراهم شده است ارتباطی مستقیم میان خود و گنو مییابند. آنها به طور خودکار با فلسفهٔ ما موافق نخواهند بود، اما حداقل دلیلی برای جدی اندیشیدن دربارهٔ آن خواهند داشت. در مقابل، افرادی که خود را ”کاربر لینوکس“ تصور میکنند، و باور دارند که پروژهٔ گنو ”ابزارهایی را توسعه داده است که برای لینوکس مفید هستند“، به طور معمول ارتباطی غیر مستقیم میان خود و گنو مییابند. ممکن است هنگامی که به فلسفهٔ گنو برخورد میکنند آن را ندید بگیرند.
پروژهٔ گنو ایدهآلگرا است، و امروزه هر شخصی که ایدهآلگرایی را تشویق کند با مانع بزرگی مواجه خواهد شد: ایدئولوژی پذیرفتهشده مردم را متقاعد کرده است که ایدهآلگرایی را به خاطر ”غیر عملی بودن“ نپذیرند. ایدهآلگرایی ما کاملا عملی است: به همین دلیل است که سیستمعامل آزاد گنو/لینوکس را در اختیار داریم. افرادی که عاشق این سیستم هستند باید بدانند که ایدهآلگراییِ ما آن را به حقیقت تبدیل کرده است.
اگر ”کار“ حقیقتا انجام گرفته بود، اگر چیز دیگری غیر از تمجید و ستایش باقی نمانده بود، شاید خردمندانهتر بود که دیگر نگران این موضوع نباشیم. اما در چنین موقعیتی نیستیم. برای تشویق مردم به انجام کاری که باید انجام گیرد، باید به خاطر آنچه انجام دادهایم شناخته شویم. لطفا با نامیدن این سیستمعامل با نام گنو/لینوکس ما را یاری کنید.
این مقاله در نرمافزار آزاد، جامعهٔ آزاد: منتخب مقالات ریچارد استالمن منتشر شده است.